نفسم
تو در شمالی و من در جنوب
کاش دستی نقشه را از میانه تا کند
.
.
.
درد ، مرا انتخاب کرد
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
نفسم
تو در شمالی و من در جنوب
کاش دستی نقشه را از میانه تا کند
.
.
.
درد ، مرا انتخاب کرد
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
مرد فقیرى بود که همسرش کره درست میکرد، آن زن کره ها را به صورت
دایره های یک کیلویى در می آورد. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر
مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به
اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها
را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و
روز بعد به مرد فقیر گفت :دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان
یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر
ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر
از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.
یقین داشته باش که به اندازه خودت برای تو اندازه میگیریم....
به نقل از فوکارو
مــعــلم گـفـت الــف
گـفـتـم او
گـفـت ب
گـفـتـم بـا او
گـفـت پ
گـفـتـم پـیـش او
گـفـت ج
خـواسـتـم بـگـم جــدایــی
گـفـت نــگــو
اس ام اس جدید
کاش می شد یه گوشه نوشت :
خدایااا !
خیلی خستم ، فردا بیدارم نکن
همه ي انسانها ، تنها با زايمان مادرشان به دنيا نمي آيند ؛ بلکه بارها و بارها به دليل کسب تجربه هاي تازه، زاده مي شوند !
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زده ایم
آنقدر نفــس میكشم تا تمـــام شود همه ی
نفـــس هایی كه هی سراغ تـــو را میگیرند...
یک کاغذ سفید را هرچه قدربزرگ باشد،قاب نمی گیرند،برای ماندگاری باید حرفی داشت...
تعداد صفحات : 753