خداحافظ
آخرین کلامی که از تو شنیدم
وباز قصه ی تلخ آن جاده و آن راه بلند
که تو را از خلوت من می ربود
آسمان میگریست
شیشه ها میگریستند
و من مبهوت رفتنت
در پس شیشه های مه آلود
بغض دردناکم را بلعیدم
دیوانه وار خندیدم
و تو را بدرقه کردم